جدول جو
جدول جو

معنی سربه راه - جستجوی لغت در جدول جو

سربه راه
سربه زیر، مطیع، فرمان بردار، رام
متضاد: نافرمان، سرکش
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سر به راه
تصویر سر به راه
رام، فرمان بردار، آنکه فرمان کسی را می پذیرد یا اجرا می کند
فرمان بر، فرمان پذیر، فرمان شنو، فرمان نیوش، سر بر خط، سر سپرده، نرم گردن، طاعت پیشه، طاعت ور، مطیع، طایع، مطاوع، مطواع، عبید، منقاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سربه دار
تصویر سربه دار
کسی که آماده است سرش بر دار رود، شخص ماجراجو و پرخاشخر که دل بر کشته شدن بدهد و بر ضد حکومت وقت قیام کند، سربربادرفته، برسرداررفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
مخطط، خط دار، پارچه یا جامه که خط های باریک رنگین داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
معرب شابه (ساوه (شاهنامه) ، شاوگ (کریستنسن)) پسر خاقان و خال هرمز (579- 590 میلادی) بیست و دومین پادشاه ساسانی است که در سال 588 میلادی به ایران تاخت و از بهرام چوبین شکست خورد. رجوع به ساوه شاه و شابه شاه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ بِ)
کنایه از سرانجام دهنده کار. (آنندراج). مطیع و فرمانبردار. حرف شنو، شخصی سربراه، که هیچیک اعمال زشت را ندارد. (یادداشت مؤلف) : آدمی سربراه. پسری سربراه
لغت نامه دهخدا
مخطط، (ناظم الاطباء)، چیز مخطط معروف به راهدار: جامه و قبای راه راه، آنکه خطوط رنگین داشته باشد، (از بهار عجم)، الیجه، (یادداشت مؤلف)، الجه، مخفف الاجۀ ترکی، جامه راه راه رنگارنگ، (فرهنگ لغات دیوان البسۀ نظام قاری)، راه را، رارا (مخفف راه راه در تداول عامه)، (یادداشت مؤلف)، دارای خطوط متوازی نمایان و متمایز از متن پارچه خواه برجسته و خواه غیر برجسته، دارای خطوط متوازی و متمایز از متن پارچه در جهت تار، راهدار، دارای راه: مخمل راهدار، کبریتی:
سری مویش از آه حسرت سیاه
سراپرده اش از فغان راه راه،
ملاطغرا (از بهار عجم)،
در طریق شوق آسایش نمی یابد تنش
جامۀ مرد مسافر گر نباشد راه راه،
محمدقلی سلیم (از بهار عجم)،
نیست از رهزن در این راهم غمی کز فیض عشق
در بر از زخمی قبای راه راهی بیش نیست،
میرزا عبدالغنی قبول (از بهار عجم)،
شد از خون راه راه آخر تن خاکستری پوشم
شهیدان را لباس کربلایی اینچنین باید،
سعید اشرف (از بهار عجم)،
قبای راه راهی داشت در بر
که هر راهش برد دل را به راهی،
تأثیر (از آنندراج)،
- پارچه یا چیت یا قبای راه راه، پارچه و چیت و قبایی که خطوط موازی داشته باشد،
- جامۀ راه راه، جامۀ مخطط، (ناظم الاطباء)،
- ، رنگارنگ و الوان، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
مخطط، آنکه خطوط رنگین داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
میدانی که ملتقای سه جاده باشد جایی که از آن سه راه منشعب شود، آلتی که چوبه ای عمودی و چوبی از جهت افقی دارد و حیوانی را به آن می بندند تا ماشین و بعض وسایل نقلیه را حرکت دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر به راه
تصویر سر به راه
((بِ))
مطیع، فرمانبردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
دارای خطوط موازی
فرهنگ فارسی معین
مطیع کردن، منقاد کردن، رام کردن، فرمان بردار کردن، حرف شنو کردن، آماده کردن، مهیا کردن، روبه راه کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سر به زیر شدن، مطیع شدن، رام شدن، فرمان بردارشدن، حرف شنو شدن
متضاد: نافرمان شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
المشارب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
Streaked, Striped
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
rayé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
madoa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
полосатый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
gestreift
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
смугастий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
دھاری دار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
স্ট্রাইপযুক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
ลายทาง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
条纹的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
riscado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
줄무늬의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
ストライプ模様の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
פסים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
bergaris
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
धारदार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
gestreept
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
pasiaste
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
a rayas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
striato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
çizgili
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی